۰۳ فروردین ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ
عبدالرحمان روجائی و هوشنگ مالکی
مقدمه :
یکی از مهمترین مسائل در اداره روزمره موسسات ، مدیریت سرمایه در گردش میباشد . سرمایه در گردش را میتوان بعنوان تمامی داراییهای کوتاه مدتی که در عملیات روزانه از آنها استفاده بعمل می آید تعریف کرد . این داراییها بدوا از وجوه نقد ، اوراق بهادارقابل فروش ، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا تشکیل می شوند . مانده های این حسابها همانطور که در محیط عملیاتی موسسه نسبت به تغییرات حساس میباشند ، بمیزان زیادی قابل تبدیل به یکدیگر هستند . مدیریت مؤثر سرمایه در گردش ، نیازمند برنامه ریزی میان مدت و همینطور عکس العملهای سریع نسبت به تغییرات در پیش بینی ها و شرایط میباشد .
سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش خالص را میتوان بعنوان تفاوت بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری تعریف کرد . سرمایه در گردش خالص ، مقیاسی برای اندازه گیری نقدینگی میباشد که بعنوان کفایت وجوه نقد برای ادای تعهدات شرکت ، تعریف میشود .
سرمایه در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
نکته :
اصطلاح سرمايه در گردش مترادف با دارايي هاي جاري و سرمايه در گردش خالص مترادف با تفاوت بين دارايي هاي جاري و بدهي هاي جاري است
مدیریت سرمایه در گردش :
مدیریت سرمایه در گردش بخش عملی تدارک مالی میباشد که تمامی حسابهای جاری موسسه را در بر می گیرد . مدیریت سرمایه در گردش ، با کفایت داراییهای جاری و میزان ریسک حاصل از بدهیهای جاری در ارتباط است . مدیریت سرمایه در گردش برنامه ای است که بدنبال سیاستهای مناسب جهت اداره کردن داراییها و بدهیهای جاری و همچنین تکنیکهای عملی برای به حداکثر رسانیدن منافع حاصل از اداره سرمایه در گردش میباشد .
سرمایه در گردش :
دارایی های جاری را میتوان بعنوان داراییهایی که معمولا طی دوره جاری حسابداری یا طی یکسال در جریان عادی عملیات تجاری به نقد تبدیل می شوند ، تعریف نمود . بنابراین ، این داراییها منابع نقد یا شبه نقد میباشند . ارزشی که بوسیله این داراییها نشان داده میشود در میان چندین حساب در ترازنامه در گردش میباشد . وجوه نقد برای خرید مواد خام و پرداخت دستمزد و هزینه های تولیدی دیگر ، جهت تولید کالا مورد استفاده قرار میگیرد و سپس بعنوان موجودی کالا نشان داده میشود . زمانی که موجودیهای کالا بفروش برسند حسابهای دریافتنی بوجود می آیند . وصول مطالبات ، وجوه نقد را به داخل موسسه می آورد و این فرآیند مجددا آغاز می گردد .
سیاستهای سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش دائمی
سرمایه در گردش غیر دائمی
1. سرمایه در گردش دائمی :
این داراییها بطور مداوم ، در طول تمامی سال مورد نیاز میباشند . سرمایه در گردش دائمی بیانگر مبالغ نقد ، دریافتنیها و موجودیها میباشد که بعنوان یک حداقلی جهت عملیات در هر زمانی نگهداری میشود .
2. سرمایه در گردش غیر دائمی :
سرمایه در گردش غیر دائمی بیان کننده داراییهای اضافی است که در مواقع خاص در طی سال مورد نیاز میباشند . برای دوره هایی که فروش افزایش می یابد ( به حداکثر میرسد ) مقداری موجودی اضافی میبایستی نگهداری شود . بعد از دوره ای که فروش افزایش می یابد ، دریافتنی ها افزایش خواهند یافت و میبایستی که تأمین مالی شوند . برای پرداخت هزینه ملزومات اضافی که لازمه فعالیت زیاد میباشد ، وجه نقد اضافی مورد نیاز است .
اهداف سیاستهای سرمایه در گردش :
نقدینگی کافی :اگر یک موسسه ای برای پرداخت صورتحسابهایش در موعد مقرر ، فاقد وجه نقد کافی باشد با مشکلات مداومی روبرو خواهد شد . مهمترین هدف ، دستیابی به نقدینگی کافی جهت اجرای عملیات روزانه میباشد .
به حداقل رسانیدن ریسک :در انتخاب منابع تأمین مالی ، حسابهای پرداختنی و سایر بدهیهای کوتاه مدت احتمالا هزینه های پایینی را در بر خواهند داشت . موسسه میبایستی اطمینان حاصل کند که این تعهدات کوتاه مدت ، نسبت به داراییهای جاری موجود جهت پرداخت آنها فزونی نیابد . مقایسه داراییها و بدهیها در میان حسابهای جاری ، مسئولیتی است که هدفش به حداقل رسانیدن ریسک عدم توانایی بازپرداخت صورتحسابها و سایر تعهدات میباشد .
3. به حداکثر رسانیدن ارزش شرکت : موسسه سرمایه در گردش را بهمان منظوری نگهداری میکند که هر دارایی دیگر را ، یعنی کمک در به حداکثر رسانیدن ارزش فعلی سهام عادی و ارزش شرکت . موسسه نباید بیش از داراییهای ثابت بلااستفاده ای که ممکن است داشته باشد ، داراییهای جاری راکد نگهداری کند . سرمایه گذاری وجوه بلااستفاده ، به حداقل رسانیدن موجودیها ، وصول سریع مطالبات و حذف تأمین های مالی کوتاه مدت پر هزینه و غیر ضروری همگی منجر به افزایش ارزش موسسه میشود .
عوامل موثر بر نیاز به سرمایه در گردش :
حجم فروش
عوامل فصلی و دوره ای
تغییرات در تکنولوژی
خط مشی های شرکت
1- حجم فروش :
حجم فروش مهمترین عامل مؤثر بر وسعت و اجزای تشکیل دهنده سرمایه در گردش میباشد . شرکت اقدام به نگهداری داراییهای جاری می کند زیرا جهت تقویت فعالیتهای عملیاتی که به فروش منتهی میشوند ، این داراییها مورد نیاز هستند . در طی زمان ، یک موسسه نسبت تقریبا ثابتی از داراییهای جاری به فروش سالانه را حفظ خواهد کرد . شرکتی که به سطح ثابتی از فروش دست می یابد ، در صورتیکه بدرستی اداره شود با سطح ثابتی از نقدینگی ، دریافتنی ها و موجودیها به عملیات خود ادامه می دهد .موسساتی که می خواهند در فروش خود افزایش و رشد داشته باشند ، نیازمند سرمایه در گردش دائمی اضافی هستند . در صورتیکه فروش در حال کاهش باشد انتظار کاهش در سرمایه در گردش دائمی میرود .
2- عوامل فصلی و دوره ای :
بیشتر موسسات با نوسانات فصلی در تقاضا برای محصولات و خدماتشان روبرو میشوند . این تغییرات در فروش بر میزان سرمایه در گردش تأثیر میگذارد . در یک بحران ، ممکن است که فروش یک موسسه موقتا کاهش یابد در نتیجه نیاز به کاهش موجودیها و میزان مطالبات احساس میشود . در زمان بالا بودن نرخ بهره ، ممکن است مشتریان به کندی صورتحسابهایشان را بپردازند ، این حقیقت باعث افزایش در میزان مطالبات خواهد شد .
3- تغییرات در تکنولوژی :
پیشرفتهای تکنولوژیک ، مخصوصا آنهایی که به فرآیند تولید مربوط میشوند تأثیرات زیادی بر نیاز به سرمایه در گردش دارند . اگر شرکت وسیله ای خریداری کند که مواد خام را نسبت به سابق با سرعت بیشتری جهت تولید آماده کند ، نیاز دائمی برای موجودی ممکن است تغییر کند . اگر آماده سازی سریعتر مواد ، نیاز به مواد خام بیشتری جهت جریانات تولیدی مؤثر ، داشته باشد موجودی دائمی میبایستی که افزایش یابد . اگر ماشین میتواند مواد ارزانتری را مصرف کند نیاز به موجودی ممکن ات کاهش یابد .
4- خط مشی های شرکت :
بسیاری از خط مشی های شرکت بر میزان سرمایه در گردش دائمی و غیردائمی اثر میگذارد . اگر موسسه سیاست اعتباری خود را از 30 روز به 60 روز تغییر دهد ، ممکن است که وجوه بیشتری بطور دائم در مطالبات مسدود شود . در صورتیکه موسسه سیاستهای تولیدی را تغییر دهد موجودی های مورد نیاز ممکن است بطور دائم یا موقت تحت تأثیر قرار گیرد . اگر موسسه سطح ایمنی موجودی نقد در دست خود را تغییر دهد ، سرمایه در گردش دائمی ممکن است که افزایش یا کاهش یابد . در صورتیکه میزان وجوه نقد با میزان فروش مرتبط باشد ، سرمایه در گردش غیر دائمی ممکن است که تأثیر پذیرد .
مدیریت داراییهای جاری بدوا شامل دو مرحله میباشد :
پیش بینی وجوه مورد نیاز : تغییرات در عملیات موسسه میتواند تقریبا اثراتی فوری بر روی سرمایه در گردش مورد نیاز داشته باشد . برای مثال اگر بهای مواد خام افزایش یابد، نسیت به سابق پول بیشتری در موجودیها مسدود خواهد شد . حتی اگر موسسه بتواند بهای محصول نهایی خود را افزایش دهد ، این کار سرمایه در گردش اضافی را جهت تقویت فروش موسسه می طلبد . یک مدیر آگاه فعالیتهای عملیاتی را مشاهده خواهد کرد و میزان سرمایه در گردش مورد نیاز برای دوره های آتی را برآورد خواهد نمود .
2. فراهم کردن وجوه : هنگامیکه نیازها برآورد میشوند ، مدیر باید وجوه لازم را از بهترین منبع ، با کمترین هزینه و برای مدت زمان مورد نیاز فراهم کند .
مدیریت موثر سرمایه در گردش ، اولین وسیله دستیابی به هدف موسسه که همانا نقدینگی کافی است ، میباشد . بعد از همه این حرفها ، این سرمایه در گردش ( نقد ، اوراق بهادار قابل فروش ، مطالبات و موجودیها ) است که در کوتاه مدت جهت پرداخت صورتحسابها و ادای تعهدات در دسترس خواهد بود . این سرمایه در گردش خالص است که به اندازه گیری درجه استحکام در برابر مشکلاتی که ممکن است بواسطه کمبود وجه بوجود آید ، کمک میکند .
اداره کردن سرمایه در گردش ، نیازمند چندین عمل میباشد :
آگاهی از مقادیر نقد ، مطالبات و موجودیها
دانستن درصد وجوه موجود در حسابهای جاری
ثبت زمان مصروف جهت اداره کردن حسابهای جاری
تعدادی از عوامل بقرار زیر میتوانند در تجزیه و تحلیل مدنظر قرار گیرند :
وسعت موسسه : یک موسسه کوچک ممکن است از داراییهای جاری اضافی بعنوان یک حفاظ در مقابل وقفه های احتمالی در جریانات ورودی نقد برخوردارند ، بنابراین در صورت عدم توانایی تعدادی از مشتریان در پرداخت بموقع ، بیشتر تأثیر می پذیرند . موسسات بزرگتر که دارای منابع بیشتری از وجوه میباشند احتمالا در مقایسه با کل داراییها یا فروش خود به سرمایه در گردش کمتری نیاز دارند .
فعالیتهای موسسه : اگر موسسه ای ناچار باشد که حجم زیادی از موجودی را انبار کند و یا با شرایط اعتباری جنس بفروشد ، این موسسه نسبت به آنهایی که خدمات یا کالاهای خود را نقدا بفروش میرسانند به سرمایه در گردش بیشتری نیاز دارند .
3. دسترسی به اعتبار : موسسه ای که قادر است به آسانی از طریق بانکها به اعتبار دست یابد ، نسبت به موسسه ای که به چنین اعتباری دسترسی ندارد ، با سرمایه در گردش کمتری میتواند به فعالیت خود ادامه دهد .
4. گرایش به سود : از آنجائیکه تمامی وجوه ، هزینه ای در بردارند ، مقدار نسبتا زیاد داراییها باعث کاهش سود یک موسسه میشود . بعضی از موسسات نیازمند سرمایه در گردش اضافی میباشند و مایلند که هزینه های کمی را متحمل شوند . موسسات دیگر ، به منظور کسب تمامی سود حاصل از عملیات ، در تمامی اوقات فقط یک حداقلی را بعنوان سرمایه در گردش نگهداری میکنند .
5. گرایش به ریسک : هرچه مقدار سرمایه در گردش ، مخصوصا نقد و اوراق بهادار قابل فروش بیشتر باشد ، ریسک مشکلات نقدینگی کمتر است . موسساتی که نمی خواهند حتی ریسکهای مختصری از کمبود نقدینگی را متحمل شوند ممکن است وجه نقد اضافی نگهداری کنند . موسسات دیگر جهت کسب سود ، ریسکهایی را قبول میکنند و ممکن است برای پرداخت بموقع صورتحسابها ، همیشه وجه نقد کافی نگهداری نکنند .
تصمیمات مربوط به سرمایه در گردش :
رابطه متقابل بين داراييها و بدهي هاي جاري ، مسئله مديريت سرمايه در گردش را پيچيده مي سازد با اين حال در اكثر شركتها تصميمات موثر بر فروش ميزان سرمايه گذاري در وجه نقد ، حسابهاي دريافتني ، موجودي ها را تحت تاثير قرار مي دهد . قاعده كلي اين است كه ، مجموعه اي از سياستها انتخاب شوند كه بالاترين خالص ارزش فعلي جريان نقدي دارند به عبارت ديگر قاعده كلي انتخاب مجموعه اي از سياستهاست كه بالاترين ارزش فعلي خالص را بدست مي دهند.
سرمايه در گردش و تصميم در باره تامين مالي :
بدهي جاري ناشي از عمليات عادي شركت (حسابهاي پرداختني ، هرينه هاي معوق و غيره ) است . علاوه براين ارتباطهاي ديگري نيز بين دارايي هاي جاري و بدهي جاري وجود دارد كه سطح سرمايه در گردش را تحت تاثير قرار مي دهند و از نظر اتخاذ تصميم در مورد تامين مالي دارايي هاي جاري حائز اهميت هستند .
نقدینگی :
نقدينگي يك شركت ، توانايي تامين وجه نقد در صورت نياز است . در صورت تبديل فوري دارايي ها به وجه نقد ، آنها داراي نقدينگي مي شوند .اوراق بهادارمثال خوبي براي دارايي با نقدينگي بالا هستند . لازم به يادآوري است كه در مورد داراييها ، هرچه ميزان داراييها ي شركت بزرگتر باشد نقدينگي شركت نيز بيشتر خواهد بود . دو جنبه نقدينگي وجود دارد :
نقدينگي برنامه ريزي شده
نقدينگي حمايت كننده
نقدينگي برنامه ريزي شده : با برنامه ريزي مدير مالي ارتباط دارد . مدير مالي بايد نياز شركت به وجه نقد راپيش بيني و نحوه تامين آن را برنامه ريزي كند . واين از طريق كاهش دارايي ها ، افزايش بدهي ها امكان دارد.
نقدينگي حمايت كننده : توانايي شركت در مقابله با تقاضاي پيش بيني نشده براي وجه نقد است . مديران مالي هميشه وجه نقد كافي در اختيار دارند
مخاطره و بازده سرمايه در گردش :
مديران مالي ريسك پذير به فعاليت با سطح پايين سرمايه در گردش تمايل دارند . اينان بشدت از وام هاي كوتاه مدت استفاده و ميزان اوراق بهادار قابل فروش را در حداقل حفظ مي كنند .
اگر چه اين دسته از مديران مالي حداكثر بازده را با پي گيري سياست مزبور انتظار دارند اما مخاطره شركت را افزايش مي دهند .مديران مالي محافظه كار ، فعاليت با سطح بالاي سرمايه در گردش انتخاب مي كنند .
سرمايه در گردش و توسعه فعاليتهاي شركت :
مي دانيم كه افزايش فروش و موجوديها مستلزم خريد بيشتر مواد اوليه يا كالا براي فروش مجدد است و بدين ترتيب ، باعث افزايش حسابهاي پرداختني مي شود . از اين گذشته ، ديديم كه بخشي از ساير بدهيها ي كوتاه مدت شركت نيز به سطح كلي فعاليت شركت بستگي دارد . براي مثال ، مي توان دستمزد پرداختني را به عنوان شاهد آورد
اين بدين معني است كه شركتي كه سرمايه گذاري در ماشين آلات و تجهيزات را برنامه ريزي مي كند تا توليد و فروش خود را افزايش دهد بايد افزايش سرمايه گذاري در دارايي هاي جاري را برنامه ريزي كند .
پایان
بهای استفاده از این مطلب 12صلوات واسه ظهور آقا امام زمان می باشد...البته اگه تمایل داشتید.