Redirect اطلاعات بيشترads تبليغات
تبليغات


تالار گفتگوی تخصصی حسابداری فروم لرن

امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
هزينه يابی بر مبنای هدف
#1
گردآورنده: مصطفی نوری
مسعود محرمخانی


مقدمه
بسياري از شرکت ها در نتيجه کاهش سود و در مواجه به رقابت فزاينده جهاني به اين نتيجه رسيده اند که با طرح بهايا‍‍بي بر مبناي هدف (قيمت گذاري بر مبناي قيمت بازار) به عنوان يک ابزار راهبردي و کليدي ديگر قيمت گذاري محصولات بر مبناي بهاي تمام شده مناسب نخواهد بود.
شرکت ها براي بقا بايد در زمينه توليد و عرضه محصولاتي تخصصي پيدا کنند که علاوه بر تأمين سود مورد نظر آنها واجد کيفيت و کارکرد مورد نظر مشتريان نيز باشد بهايابي مبناي هدف از شيوه هاي کسب اطمينان نسبت به کفايت سودآوري محصولات مي باشد. اين روش بهايابي در واقع روشي براي مديريت راهبردي سودهاي آتي شرکت است.
طبق اين روش بر خلاف روش سنتي قيمت گذاري محصولات. بهاي تمام شده محصول تعيين کننده قيمت فروش نيست در بهايابي بر مبناي هدف اساس کار طراحي محصول به گونه اي است که رضايت مشتري جلب شده و در عين حال شرکت به بهاي تمام شده هدف نيز دست يابد.

منشأ و تاريخچه هزينه يابي هدف:
در دهه 1960 رشد صنايع مختلف همگام با توسعه ماشيني شدن شتاب بيشتري گرفت. در آن زمان تقاضا براي محصولات شگفت آور بود و كانون توجه مديريت هزينه بر مراحل توليد متمركز قرار داشت و از اين رو هزينه يابي استاندارد ابزار اصلي كنترل هزينه شمرده مي شد. در اوايل دهه 1970، اشباع بازار و بالا رفتن سطح زندگي مردم شركت ها را مجبور به توليد محصولات متنوع با ويژگيهاي متفاوت نمود و با استفاده از امكانات جديد چرخه عمر محصولات به نفع محصولات بهتر و جديدتر دائما كوتاه تر شده و از اين رو اهميت مديريت هزينه را در مرحله برنامه ريزي و طراحي افزايش داد.

پيش تر هزينه يابي هدف به عنوان فن هزينه يابي فراگير توليدكنندگان ژاپني را جذب خود كرده بود و هزينه يابي هدف اولين بار در دهه 1960 در شركت اتومبيل سازي تويوتابراي برنامه ريزي هزينه توليد يك خودرو به مبلغ 1000 دلار و در واكنش به شرايط دشوار بازار پا به عرصه وجود گذاشته بود. در آن زمان بازارهاي آسيا انباشته از محصولات شركتهاي غربي بود و مؤسسه هاي ژاپني نيز با كمبود منافع و مهارتهاي مورد نياز براي توسعه مفاهيم فنون و ابزارهاي لازم براي رسيدن به رقيب پر قدرت خود در زمينه هايي چون كيفيت، هزينه و كارآيي روبرو بودند. بسياري از شركت هاي ژاپني به اين نتيجه رسيدند كه فعاليتهاي چند وجهي در توليد، آنگونه كه شركتهاي غربي به كار مي برند مي تواند با اصلاحاتي به صورتي اثر بخش به كار گرفته شود. آنان بر اين عقيده بودند كه در هم آميختن كاركنان بازاريابي، مهندسي، مالي، توليدي و برنامه ريزي در يك گروه تخصصي منافع متعددي دارد.

اين گروه ها مي توانستندروشها و فنون جديدي براي طراحي و ايجاد محصولات جديد در معرض آزمايش قرار دهند و در جهت افزايش يكپارچگي بين فعاليتهاي بالا دستي در عمليات شركت، تلاش كنند. هزينه يابي هدف از چنين محيطي پديد آمد. مجموعه اي از ابزار تخصصي شامل تحليل عمليات، مهندسي ارزشها، تحليل ارزشها و مهندسي همزمان براي تكميل هزينه هاي هدف معرفي شد و اين امر شركتهاي ژاپني را در زمينه هاي طراحي و ايجاد محصول در موقعيتي شاخص و اثر بخش قرار داد. تنها بعد از اين تحولات بود كه شركت هاي اروپايي و آمريكايي به ارزش هزينه يابي هدف پي بردند.

هزينه يابي هدف
هزينه يابي هدف يک رويکرد ساختار يافته و منظم براي تعيين هزينه هاي توليد مي باشد. که در آن يک محصول بايد با سطح مشخصي از کيفيت و کارکرد و با قيمت فروش پيش بيني شده به منظور ايجاد يک سطح مشخصي از سودآوري توليد شود.
به عبارت ديگر هزينه يابي هدف فرآيندي است براي حصول اطمينان از اينکه آيا يک محصول با ويژگي مشخص از لحاظ کيفيت و کارکرد و قيمت مي تواند سطح رضايت بخشي از سودآوري ايجاد کند يا خیر .هزينه يابي هدف يک ابزار راهبردي قوي است که سازمان را همزمان قادر به يافتن سه بعد،کيفيت، هزينه و زمان مي کند. و هزينه ها را قبل از وقوع کنترل مي کند. همچنين هزينه يابي هدف فرهنگي را مقدور مي دارد که به مشتري ارزش مي دهد. و همه فعاليتهاي هزينه يابي هدف را نيازهاي مشتريان هدايت ميکند.

هزينه يابي هدف يک رويکردي است . براي رسيدن به بهاي محصول / خدمات در شرايطي که قيمت فروش بر اساس رقابت تعيين مي گردد. و سود مورد انتظار از پيش مشخص و تعيين شده است.
فروش و سود از پيش تعيين شده و قطعي فرض مي شود. لذا بايد هزينه ها و بهاي تمام شده را به سطحي رساند که با فرض قيمت از پيش تعيين شده فروش و حداقل سود انتظاري، هزينه ها از سطح و ميزان پيش بيني شده فزوني نبايد. آنچه کار مديريت بنگاه را در اين معامله دشوارتر مي سازد. اين است که کاهش و کنترل هزينه ها بايد با حفظ و حتي گاهي ارتقاء کيفيت نيز همراه باشد. به همين لحاظ مي گويند.
حتي گاهي ارتقاء کيفيت نيز همراه باشد. به همين لحاظ مي گويند.
هزينه يابي هدف بخشي از فرآيند مد‍يريت جامع براي بقاء سازمان در محيط رقابت فزاينده است.
در حال حاضر هزينه يابي هدف را مي توان به عنوان فرآيند سيستماتيک مديريت هزينه و برنامه ريزي سود توصيف کرد. که کاهش هزينه ها را با متمرکز کردن تلاش تمامي دواير مربوط به يک شرکت مانند بازاريابي، مهندسي، توليد و حسابداري انجام مي دهد. که فرآيند کاهش هزينه در مراحل قبل از توليد انجام مي شود.


6 اصل عمده در هزينه يابي هدف :

1- هزينه يابي قيمت بازار
2- مشتري مداري
3- تمرکز بر فرآيند طراحي
4- همکاري سيستمي
5- هزينه يابي چرخه عمر محصول
6- مشارکت زنجيره ارزش

1- هزينه يابي قيمت بازار :

شدت رقابت بيان کننده ميزان توجهي است که واحد اقتصادي در فرآيند هزينه يابي بر مبناي هدف بايد به آن بپردازد. با انتقال فشار رقابتي، به طراحان محصول و تهيه کنندگان قطعات. احتمال واقع شدن محصول جديد در اقدام به توليد آن در منطقه بقا افزايش مي يابد. در سيستم هزينه يابي هدف براي بدست آوردن هدفهاي هزينه، قيمت بازار به کار گرفته مي شود. و هزينه هاي هدف با استفاده از فرمول زير محاسبه مي گردد.
حاشيه فروش مطلوب – قيمت بازار = هزينه هدف

2- مشتري مداري

توجه به نياز مشتري و در نظر گرفتن وضعيت شرکت از نظر رقابتي امري ضروري است
در هزينه يابي هدف يکي از رويکردها اين است که طراحان به تشريح نيازها و خواسته هاي مشتري در خصوص کيفيت قيمت و زمان به طور همزمان در تصميمات محصول و فرآيند مي پردازد که اين نيازها تصوير ارزش براي مشتري است. تمرکز بر مشتري از طريق توسعه فعاليتهاي مهندسي صورت مي پذيرد
کيفيت محصول و بهبود کارکرد تنها در صورتي امکان پذير است که:
الف- محصولات، انتظارات مشتري را برآورد سازد.
ب- مشتريان حاضر باشند بابت آن محصول، پولي بپردازند
ج- سهم بازار يا حجم فروش افزايش يابد.

3-تمرکز بر فرآيند طراحي
در سيستمهاي هزينه يابي هدف طراحي محصولات و فرآيندهاي اصلي مديريت هزينه مورد توجه قرار مي گيرد. به صورتي که در زمينه طراحي زمان بيشتري صرف ميشود. و با حذف مراحل پر هزينه و وقت گير، زمان لازم براي ورود محصول به بازار کاهش مي يابد. درحالي که در روشهاي سنتي مديريت هزينه به منظور کاهش هزينه ها بر صرفه جوئيهاي ناشي از افزايش حجم توليد، منحني فراگيري، کاهش ضايعات و بهبود بازده تمرکز مي شود.
چهار اصل فرعي بر اين ديدگاه تاثير مي گذارند که عبارتند از:
در سيستمهاي هزينه يابي هدف هزينه ها قبل از وقوع مورد نظارت و کنترل قرار مي گيرند. فرآيند هزينه يابي هدف بر مرحله طراحي تمرکز دارد و به نظر مي رسد دراثر طراحي کل هزينه ها – از مرحله تحقيقات و توسعه گرفته تا نقطه اي که محصول در خط توليد قرار مي گيرد – کاهش هزينه طي چرخه کامل زندگي يک محصول امکان پذبر است.

سيستم هزينه يابي هدف مهندسان توليد را به اثر هزينه محصول، فناوري و طرح فرآيند توليد و چالشهايي که در اين زمينه وجود دارد متوجه مي سازد. تمامي تصميمات مهندسان از صافي ارزيابي مربوط به ارزش نسبي مشتري مي گذرند و پس از آن در طرح توليد منظور مي شوند.
سيستمهاي هزينه يابي هدف موجب مي شود وظايف مشترک کليه بخشهاي شرکت در زمان طراحي مورد تحليل و آزمون قرار گيرد. در نتيجه تغييرات مهندسي يا مراحل توليد قبل از رسيدن محصول به مرحله توليد. انجام مي شود.
در سيستم هزينه يابي هدف مهندسي همزمان محصولات و مراحل توليد (به جاي مهندسي ترتيبي) باعث کاهش دوره زماني توليد مي شود. زيرا امکاني را فراهم مي آورد تا براي هر مشکلي بتوان قبل از شروع توليد راه حلي ارائه کرد .

4- همکاري سيستمي (عملکرد متقابل واحدها)

عامل تعيين کننده ديگر در موفقيت هزينه يابي هدف همکاري سيستمي مي باشد. تيمهاي چند وظيفه اي توليد و فرآيند، مسئوليت کامل محصول را از مراحل اوليه طراحي تا توليد نهايي را به عهده دارند. همکاري متقابل اين تيم ها مي تواند زمان عرضه محصول را کاهش داده و در نتيجه هزينه هاي مربوط به مرور طرحها و تغييرات مهندسي کاهش مي يابد.
مزاياي همکاري سيستمي
الف- رهبري مديريت عالي
ب- تيم گرايي
ج- تعهد کاري
د- اعتماد متقابل
هـ- آموزش

5- هزينه يابي چرخه عمر محصول
دوره عمر محصول عبارت است از: فاصله زماني بين طراحي تا عرضه محصول جديد به بازار و توقف توليد آن به دليل نبود تقاضاي کافي براي آن در بازار است بنابراين دوره عمر محصول تمام فعاليتهاي لازم از طراحي محصول و خريد مواد اوليه براي ساخت آن تا تحويل محصول ساخته شده و ارائه خدمات پس از فروش را در بر مي گيرد
دوره عمر از مفاهيم مطرحي است که از ديدگاههاي مختلفي مانند ديدگاه بازاريابي، توليد کنندگان، مشتريان، اجتماع مورد بحث قرار مي گيرد.
الف: ديدگاه بازاريابي
1- معرفي محصول به بازار 2- رشد محصول
3- بلوغ (رشد نهايي محصول) 4- رکود محصول
ب) از ديدگاه توليد کننده:
چرخه عمر محصول در حداقل کردن هزينه هاي توسعه توليد، بازاريابي، پشتيباني و خدمات است
ج) از ديدگاه مشتري (مصرف کننده) چرخه عمر محصول به معني حداقل کردن هزينه مالکيت محصول است. به اين معني که هزينه هاي عملياتي، مصرف، تعميرات، و واگذاري محصول کاهش يابد
د) ديدگاه اجتماع
سه ديدگاه پيش گفته فقط هزينه هاي اشخاص را در نظر ميگيرد. يعني هزينه هايي که مستقيماً به شرکت يا اشخاص اثر دارد به هر حال از ديدگاه اجتماع، فعاليتها و هزينه هاي همراه آن را مانند مصرف يا کنارگذاري محصول و اثرات مثبت يا منفي توليد يا مصرف محصول را اجتماع به دوش مي کشد. که هيچ گروهي به اثرات مثبت يا مضرات و آسيب هايي که مصرف يا توليد محصول به محيط زيست وارد مي ساخت توجهي نداشت.

6- مشارکت زنجيره ارزش

هدف نهايي هر موسسه ايجاد ارزش براي مشتريان است. يک موسسه زماني سودآور خواهد بود که ارزش ايجاد شده اش بيشتر از هزينه توليدات و ارائه خدماتش باشد.
همه شرکت ها يا سازمانهايي که در يک صنعت بخصوص مشغول فعاليت هستند داراي يک زنجيره ارزش مشابه مي باشند. و آن در برگيرنده فعاليتهايي است که در راه بدست آوردن مواد اوليه طراحي محصول ساختن تشکيلات و واحدهاي توليدي بستن قراردادهاي تعاوني و ارائه خدمات به مشتريان به عمل مي آورند.
تمامي عناصر از زنجيره ارزش از قبيل تامين کنندگان قطعات فروشندگان، توزيع کنندگان و ارائه کنندگان خدمات در هزينه يابي هدف قرار دارند. هزينه يابي هدف تلاشهاي مربوط به کاهش هزينه ها را از طريق ايجاد يک رابطه همکار با اعضا خارج سازمان در سراسر زنجيره ارزش انجام مي دهد.

مفهوم هزينه يابي بر مبناي هدف

هزينه يابي هدف تکنيکي براي مديريت سود است که هدف از آن اطمينان يافتن از اين امر است که سودهاي حاصل از محصولات آتي با سودهاي تعريف شده در برنامه بلند مدت بنگاه اقتصادي برابر است اين هدف فقط زماني بدست مي آيد، که محصول جديد رضايت مشتري را برآورده و نظر او را تامين کرده باشد.

هزينه يابي محرک بازار

هزينه يابي بر مبناي هدف با هزينه هاي محرک بازار شروع مي شود. هدف از هزينه يابي محرک بازار تشخيص هزينه مجاز محصولات آتي شرکت است. هزينه مجاز، هزينه اي است که در صورت شناخت محصول با آن هزينه مي توان به حاشيه سود مورد انتظار با قيمت هدف دست يافت.
بخش هزينه يابي محرک بازار در فرآيند هزينه هاي بر مبناي هدف بر گرايشات و تمايلات و تقاضاها و نيازهاي مشتريان متمرکز است. همچنين از هزينه هاي مجاز براي انتقال فشارهاي رقابتي بازار به طراحان محصول و تامين کنندگان قطعات استفاده مي شود.

هزينه يابي مبتني بر بازار را مي توان به پنج مرحله تقسيم کرد
مرحله I:
هزينه يابي بر مبناي هدف يا اهداف بلند مدت فروش و سود شروع مي شود. هدف اوليه اين هزينه يابي اطمينان يافتن از اين نکته است که هر محصول در طول عمر خود سهم برنامه ريزي شده اي از سودهايي را که در اهداف بلند سود شرکت معين شده است تحصيل نمايد
مرحله II:
ساخت خط توليد براي دست يابي به حداکثر سودآوري
براي اينکه خطوط موفقيت آميز باشد. محصولات بايدبه طور دقيق طراحي شوند. تا اطمينان حاصل شود. که آنها در حد امکان رضايت بسياري از مشتريان را براي برآورده کنند. اما بسياري از محصولات که باعث نارضايتي مشتريان مي شوند. راشامل نمي شود.
همچنين به منظور سر در گرم شدن مشتريان. بايد به توليدات محصولات متنوع و زياد منجر نشود.به اين دليل ساختار خطوط توليد بايد به دقت بر اساس تجزيه و تحليل دقيق تغيير سليقه مشتري در طول زمان باشد. به اين صورت که شرکت هاي طراحي محصولات جديد خود را به وسيله تعيين ديدگاهها و تشخيص تفکر مشتري انجام دهند. و افکار و نظرات استفاده کنندگان و مشتريان را در محصولات خودشان مشارکت مي دهند.

مرحله III:
تعيين قيمت فروش هدف براي محصول
فرآيند هزينه يابي بر مبناي هدف مستلزم تعيين يک قيمت فروش بر مبناي هدف است. قيمت فروش بر مبناي هدف با توجه به شرايط بازار زماني که محصول به مرحله توليد مي رسد تعيين مي شود. به عنوان مثال شرکت نيسان قيمت هدف را با توجه به تعدادي عوامل داخلي و خارجي اندازه گيري مي کند.
عوامل خارجي شامل ديدگاه شرکت و سطح رضايت مشتري ازمدل و قيمت مورد انتظار مدلهاي رقيب در نظر گرفته مي شود. در قلب فرآيند تعيين قيمت مفهوم ارزش درک شده وجود دارد يعني اگر ارزش افزوده بيشتري براي محصول ايجاد شود اين تغيير توسط مشتري درک شود. قيمت فروش محصول جديد ترکيبي از قيمت فروش محصول موجود به اضافه هر ارزش اضافي است که کارکرد مورد انتظار مشتري را تائيد مي کند.
عوامل داخلي شامل شرايط مدل – ماترس محصول – استراتژي و اهداف سودآوري مديريت رده بالا براي مدل است.

مرحله چهارم IV:
تعيين حاشيه سود هدف
هدف تعيين سود خالص هدف، کسب اطمينان نسبت به دستيابي شرکت به برنامه بلند مدت سود است، معمولاً بخش مسئول خط توليد پاسخگوي دست يابي به سود هدف کلي است. در تعيين سود ناخالص 2 موضوع مهم بايد در نظر گرفته شود. يکي حصول اطمينان از واقعي بودن سود و ديگري اينکه سود ناخالص براي مقابله با بهاي تمام شده محصولات کافي است.
مرحله پنجم V :
تعيين بهاي تمام شده مجاز :
شرکت با تعيين قيمت فروش و سود ناخاص هدف مي تواند بهاي تمام شده مجاز را با کسر کردن سود ناخالص هدف از قيمت فروش هدف محاسبه کند.
حاشيه سود هدف - قيمت فروش هدف =هزينه مجاز
عوامل موثر بر هزينه يابي محرک بازار، عبارتند از:
شدت رقابت : شدت رقابت بر ميزان توجهي که موسسه بايد به شرايط رقابتي در فرآيند هزينه يابي بر مبناي هدف داشته باشد تاثير مي گذارد.
ماهيت مشتري : بسياري از ويژگيهاي مشتريان باعث تقويت و تشديد تحليل هاي تعهد شده براي مصرف کنندگان مي شود.

نقش استراتژیک هزینه یابی برمبنای هدف
هزینه یابی برمبنای هدف روشی است برای محاسبه دقیق هزینه ها.درحالی که درحسابداری صنعتی کاربرد هزینه یابی برمبنای هدف یک روش نسبتا تازه است .ولی بسیاری از شرکتها درصنایع مختلف ودردرون دولت وسازمان های غیر انتفاعی به سرعت ازاین روش استفاده کرده اند .در اینجا مثالی درباره شیوه کارساز واقع شدن و اهمیت آن ارائه می کنیم.فرض کنید شما ودو دوست خود (علی ومحمد)می خواهید برای شام پیتزا بخورید.هریک از شما یک پیتزا سفارش می دهد و محمد پشنهاد میکند که پیش غذا هم بخورید.شما و علی محاسبه می کنید که یک یا دو لقمه از پیش غذا خواهید خورد.بنابراین پاسخ مثبت می دهید.شام بسیار عالی است ولی در پایان محمد هنوز احساس گرسنگی می کند،بنابراین، او یک بشقاب دیگر پیش غذا سفارش می دهد و مثل مورد قبل همه آنها را می خورد.هنگام خروج، محمد پیشنهاد می کند که کل هزینه غذا به صورت مساوی تقسیم شود.آیا این کار منصفانه ای است؟ شاید محمد پیشنهاد کند که هزینه دو بشقاب پیش غذا را پرداخت کند. هر یک از پیتزاها برای هر یک از شما یک هزینه مستقیم دارد ،بنابراین تقسیم کردن ان بصورت یکسان منصفانه خواهد بود،ولی هنگامی که بحث تقسیم هزینه پیش غذا مطرح شود،مشخص می شود که محمد بیشتر آنها را خورده است.

درتولید هم مثالهای مشابه وجود دارد. فرض کنید شما،علی و محمد مدیر محصولاتی در یک واحد تولیدی هستید که مبلمان تولید می کند .محمد مسئول تولید مبل ،علی مسئول خط تولید میز وصندلی آشپزخانه وشما مسئول تولید مبلمان اتاق خواب هستید .هریک ازخطهای محصول دارای مواد مستقیم وهزینه دستمزد است که می توان درمورد هریک از شما آنها را بصورت مستقیم ردیابی کرد .مسئولیت شما این است که هزینه های مستقیم رامدیریت نمایید.همچنین هزینه های غیرمستقیم ساخت (سربار)هم وجود دارد که نمی توان آنها رادرهریک ازمحصولات ردیابی کرد.آنها بصورت فعالیتهای زیر هستند:خرید مواد ،انبار کردن مواد وهزینه جابه جایی،بررسی محصول ،سرپرستی تولید ،تهیه جدول کار افراد ،نگهداری ماشین آلات وبرش قطعات.اگر شرکت تصمیم بگیردکه هزینه متعلق به هریک ازاین سه محصول به نسبتی منصفانه ازکل هزینه های غیر مستقیم مورداستفاده برمبنای نسبت آحاد محصول تولیدشده درحوزه مسئولیت هر مدیر را نسبت به آحاد محصول تولیدی تعیین نماید ،چه خواهد شد؟درفصل چهار این روش را شرح دادیم و معمولا آن را هزینه یابی بر مبنای حجم تولید می نامند. توجه کنیدآیا نسبت مورد استفاده را باید برمبنای آحاد محصول ،ساعت کار مستقیم یا ساعت ماشین قرارداد؟زیرا همه آنها برمبنای حجم تولیدخواهد بود.ولی اگر،طبق روش متداول ،استفاده ازاین فعالیتها متناسب باآحاد تولید شده نباشد،آن گاه در اجرای روش هزینه یابی بر مبنای حجم فعالیت مقدار بیشتری هزینه به حساب برخی از مدیران ومقدار کمتری به حساب برخی دیگر گذاشته خواهد شد.برای مثال ،فرض کنید ،محمد اصرار داردکه محصولات او بیشتر مورد بازبینی و بررسی قرار گیرد ،در آن صورت معقول این است که درصد بیشتری از هزینه سربار (بررسی)به حساب وی گذاشته شود.

نقش مهندسی ارزش درهزینه یابی بر مبنای هدف

سه روش برای از بین بردن شکاف بین هزینه مجاور و هزینه هدف وجود دارد که عبارتنداز:
1-مهندسی ارزش
2-هزینه یابی ارزش
3-برآورد و تحلیل هزینه ها
مهندسی ارزش یک ارزیابی سیستماتیک از تمام زمینه های زنجیره ارزش ،به منظور کاهش هزینه ها در ضمن تامین نیاز مشتریان می باشد.
زنجیره ارزش:تحقیق وتوسعه - طراحی- تولید- بازاریابی – توزیع –خدمات پس از فروش
زنجیره ارزش معرف مجموعه ای از فعالیتهای پیوسته ای است که ارزش محصولات یا خدمات یک سازمان را افزایش می دهد.این فعالیتها ی ارزش شامل فعالیتهایی هستند که از نگاه مصرف کننده باعث افزایش مطلوبیت کالا وخدماتی می شودکه توسط آنها خریداری می شود. شرکت به منظورکسب رضایت مشتری باید کارایی خود را در سراسر زنجیره ارزش ماکزیمم کند.

در مهندسی ارزش تمامی فعالیتها از نظر تاثیر آنها در کارکرد،کیفیت وبهای تمام شده محصول نهایی موردارزیابی قرار می گیرند.مهندسی ارزش در صدد کاهش یا حذف فعالیتهایی است که ارزش افزوده ایجاد نمی کنند. همچنین برای رسیدن به کارایی بیشتردرفعالیتهایی که ارزش افزوده ایجاد می کنند،تلاش می کند.
حذف تمام هزینه های فاقد ارزش افزوده چندان هم ساده نیست گاهی مشکل اصلی استقرار نامناسب کارخانه در محلی است که هزینه حمل کزافی برای شرکت ایجاد می کند . اگر شرکتی بتواند فعالیتهای فاقد ارزش افزوده (فعالیتی که بهای تمام شده را افزایش می دهد ولی کیفیت و خواسته های مشتری را تامین نمی کند)راحذف کند می تواند بهای تمام شده را بدون کاستن از ارزش محصول برای مشتریان ،کاهش دهد.به این ترتیب این شرکت در مقابل رقبایش به یک مزیت نسبی دست می یابد.
در راستای حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده ،شرکت هواپیمایی ساوست وست (یکی از موفق ترین شرکتهای هواپیمایی امریکا)زمان انتظار برای ورود به باند فرودگاه را کاهش داده است.کاهش این زمان به معنی افزایش تعداد مسافرین جابجا شده توسط هر هواپیما در یک دوره زمانی معین است. این امر به کاهش بهای تمام شده هر مسافر انجامیده و به شرکت ساوست وست مزیت خاصی در زمینه کاهش قیمت بلیط داده است.

شهردار اصفهان نیز باحذف برخی فعالیتهای فاقد ارزش افزوده (بیکاری و معطلی رانندگان وخدمه کامیونهای جمع آوری زباله که در خلال ساعات کاری پیش می آمد)ازطریق موکول نمودن زمان کار کامیونها به شب وکنترل بازبینی کامیونها درپایان هر نوبت کاری توانست کارآیی ناوگان جمع آوری زباله را افزایش و بهای تمام شده این فعالیت را کاهش دهد.
این ایده ساده ای است :به دنبال فعالیتهایی بگردید که ارزش افزوده ندارند و اگر شرکت می تواند با حذف آنها ،صرفه جویی پولی داشته باشد،آن را به انجام رسانید یا صرفه جویی در منابع پولی به شرکت توان رقابتی بیشتری ببخشید.
اولین مرحله مهندسی ارزش ،تعیین بهایی است که مشتریان بالقوه تمایل به پرداخت برای حصول دارند.تیمی چند وظیفه ای متشکل از مدیران بازاریابی ، طراحان تولید مهندسان تولید وبازرسان تولید تشکیل شده و برای طراحی بهبود و اصلاح فرایند ،تصمیم می گیرند. حسابداران بهای تمام شده صرفه جویی در هزینه ناشی از تغییرات پیشنهاد شده را تخمین می زنند.
شرکتها همواره به مقایسه بهای تمام شده و منافع حاصل از تغییرات پشنهادی در ساختار سازمانی در سراسر زنجیره ارزش خود می پردازند . اغلب ایده های پیشنهادی منطقی هستند اما اگر منافع حاصل از آنها (که نوعا بر اساس صرفه جویی یا افزایش سود اندازه گیری می شوند )نتوانند بهای تمام شده آنها را بپوشانند مدیریت احتمالا از انجام آنها چشم پوشی می کنند . این استدلال تجزیه و تحلیل فزونی منفعت بر هزینه نامیده می شود.تنها محدودیت مهندسی ارزش ،هزینه بالای آن برای شرکت است.بدیهی است هر چه منافع حاصل از هزینه یابی بر مبنای هدف بیشتر باشد تمایل به استفاده از آن بیشتر خواهد بود.


هزينه يابي هدف در مقايسه با مديريت سنتي هزينه:
متداولترين سامانه مديريت در برنامه ريزي سود، رويكرد سنتي مي باشد كه همان رويكرد بهاي تمام شده به علاوه درصدي سود است،جذابيتهاي روش هزينه يابي سنتي به دليل سهولت استفاده و سهولت درك، در مواردي كه چرخه عمليات ساخت محصول طولاني،رقابت محدود و تقاضاي داخلي براي خريد محصول بالا باشد انكار ناپذير است اقلام هزينه به راحتي از طريق سيستم حسابداري مورد محاسبه قرار مي گيرد. در اين رويكرد ابتدا هزينه هاي اوليه توليد را برآورد و سپس حاشيه سود را براي به دست آوردن قيمت بازار به آن اضافه مي كنند و اگر بازار اين قيمت را نپذيرفت شركت در يافتن راههايي براي كاهش هزينه تلاش مي كند در صورتي كه هزينه يابي هدف با قيمت بازار و حاشيه سودي كه براي محصول برنامه ريزي شده است و با برقراري هزينه هاي مجاز محصول شروع مي شود و طراحي عمليات و توليد، پس از آنكه هزينه محصول تا ميزان هزينه مجاز كاهش يافت، آغاز مي شود. سير تفاوتهاي هزينه يابي سنتي و هزينه يابي بر مبناي هدف به شرح زير مي باشد.

مقايسه دو رويكرد سنتي مديريت هزينه و هزينه يابي هدف


با توجه به موارد ذكر شده و بازار رقابتي امروز، هزينه يابي سنتي از عهده تامين نيازهاي به موقع و مفيد حسابداري مديريت بر نمي آيد.
اينك برخي از شركتها از سامانه مديريت مبتني بر فعاليت استفاده مي كنند. با وجود آنكه مديريت مبتني بر فعاليت نسبت به مديريت سنتي برتر است، اما يك چهارچوبي كافي براي مديريت هزينه نمي باشد. چرا كه هيچ تضميني وجود ندارد كه ارزش يك فعاليت ايجاد شده به وسيله تلاش مديريت مبتني بر هدف، نيازهاي واقعي مشتريان را منعكس سازد و به افزايش رضايت مشتريان منجر شود. اطلاعات حاصله از مديريت مبتني بر فعاليت، در حالي كه در كوتاه مدت مديران را در بالا بردن كارايي و اثر بخشي فعاليتهاي موجود ياري دهد ولي آنها را در يافتن فرصتهاي جديد براي ايجاد ارزش براي مشتري كمك نمي كند به اين دليل مديريت مبتني بر فعاليت ممكن است مديران را به كاهش سودآوري و تهديد بقا در بلند مدت سوق دهد.

مقایسه هزینه یابی هدف و هزینه یابی کایزن

کایزن یک اصطلاح ژاپنی است که به بهبود مداوم در کاهش هزینه تولید بر می گردد. برخلاف هزینه یابی بر مبنای هدف که از کاهش هزینه ها در مرحله طراحی و توسعه محصول حمایت می کند ،به دنبال کاهش هزینه ها به سطحی پاینتر از سطح هزینه های قبلی در مرحله تولید محصولات موجود است تحت هزینه یابی کایزن از کارگران انتظار می رود که به طور مداوم هزینه ها را کاهش دهند و کارایی را بالا ببرند .
این روش اولین بار توسط شرکت citizen مشهورترین سازنده ساعت ژاپنی بکار برده شد .هدف این شرکت کاهش هزینه های گذشته به میزان 3% در هر سال بود. هزینه یابی استاندارد روی رسیدن به بهای تمام شده استانداردی که مدیریت تعیین می کند تمرکز دارد در حالی که هزینه یابی کایزن روی کاهش مداوم هزینه ها تمرکز دارد.

مقایسه هزینه یابی هدف و هزینه یابی استاندارد

هزینه یابی هدف کاملا متفاوت از هزینه یابی استاندارد است بدین ترتیب که هزینه یابی هدف یا تشخیص نیازهای مشتری و محاسبه قیمت فروش قابل قبول محصول شروع می شود در حالی که هزینه یابی استاندارد از هزینه استانداردی که بر اساس اطلاعات گذشته توسط مدیران (نه بازار) تعیین شده است شروع می شود وبرای رسیدن به آن تلاش می گردد.

مباني نظري هزينه يابي هدف

تفاوت موجود بين رويکردهاي هزينه يابي هدف و هزينه يابي سنتي در برنامه ريزي سود و هزينه منعکس کننده اختلاف در مباني نظري هر يک از آنهاست. اين مباني در تئوري سيستمها ريشه دارد. که ناشي از طرز تفکر در مورد مديريت و کنترل است – رويکرد سنتي بهاي تمام شده به علاوه درصدي سود از نگرش سيستم بسته سرچشمه مي گيرد. اين نگرش عمل متقابل بين سازمان و محيط آن و بررسي بسياري از متغيرها را در شرح رفتار سيستم نايده مي گيرد. و بعد از مشاهده نتايج واقعي نسبت به اصلاح فعاليتها اقدام مي کند. در مقابل سيستم هزينه يابي هدف يک سيستم باز است.اين رويکرد اهميت سازگاري سازمان با محيط خود را مورد توجه قرار مي دهد. در شرح رفتار سيستم مجموعه پيچيده اي از تاثيرات متقابل درنظر گرفته مي شود. فعاليتهاي اصلاحي قبل از وقوع نتايج واقعي صورت مي گيرد.

مشکلات موجود در بکارگيري سيستم هزينه يابي هدف در ايران

1- استقرار هزينه يابي هدف بايد با پذيرش تمام مباني نظري و عملي آن همراه باشد و انتخاب يکي از اين دو و يا استفاده يکي از اصول مربوط نمي توان نتيجه گرفت که سيستم هزينه يابي هدف در شرکت مستقر شده است.
2- مکانيزم هزينه يابي هدف در فضاي رقابتي کاربرد دارد و وجود بازار رقابتي براي کسب قيمت به منظور رسيدن به هزينه و سود هدف الزامي است. در شرايط کنوني حاکميت نوسانات اقتصادي بر جامعه امکان تعيين قيمت هدف اگر غير ممکن نباشد بسيار مشکل است.
3- ديگر اين که طرز فکر مشتري مداري در اقتصاد ايران رايج نشده است. و مشتري حق انتخاب محدود دارد و همچنين فقدان روحيه کار گروهي و مستقر نبودن سيستمهاي صحيح بهاي تمام شده از جمله عوامل ديگري است که مانع بکارگيري سيستم هزينه يابي هدف است.

منابع

حسابداری مدیریت با تاکید استراتژیک ترجمه دکتر علی پارسائیان
حسابداری مدیریت راهبردی تالیف دانشیار فریدون رهنمای رود پشتی
مجله حسابدار
هزينه يابي هدف ومديريت زنجيرهاي عرضه ترجمه:دکتر حسين اعتمادي
بهترين تجارب در هزينه يابي هدف ترجمه:دکتر رحماني
بهای استفاده از این مطلب 12صلوات واسه ظهور آقا امام زمان می باشد...البته اگه تمایل داشتید.
پاسخ
سپاس شده توسط: asena ، goonay


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان

"تبلیغات متنی"
"درباره‌ی ما"
"امکانات وبسايت"
تالانت - آموزش حسابداری تبلیغ متنی شما در اینجا کتاب حسابداری تسعیر ارز
وبسایت فروم‌لرن در واپسین روزهای اسفند ۱۳۹۱ فعالیت خود را آغاز کرده و کلیه خدمات ارائه شده در این انجمن کاملاً رایگان می‌باشد. هدف ما کمک به پیشرفت حرفه حسابداری بوده و امیدواریم که بتوانیم با یاری خداوند متعال، همکاری اعضاء عزیز و سرمایه‌های گرانقدرمان؛ گام مؤثری جهت نیل به هدف خود برداریم.

©۱۴۰۳: تمامی حقوق برای تالار گفتگوی تخصصی حسابداری فروم‌لرن محفوظ می‌باشد.

تــرجمـه شده توسط: Www.My-BB.Ir و iora.ir
قدرت گرفته از: MyBB, © ۲۰۰۲-۱۴۰۳ MyBB Group.
طراحی توسط: My-BB.Ir & Masoud_MI

زمان کنونی: ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۵:۵۵ ق.ظ