۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ
دوقلو یا ناهمزاد؟
در حدود يک دهه، کم يا بيش، است که در کشور ما رشته finance در بعضي مدرسهها يا دانشکدههاي حسابداري، مديريت، يا کسب و کار راهاندازي شده است. اين رشته با تاخيري حدودا 45 تا 50 ساله به جمع رشتههاي دانشگاهي ما افزوده شده است.
علت اين تاخير عموما به اقتصاد و سياستهاي آموزشي ما در گذشته برميگردد. ريشههاي اصلي راهاندازي اين رشته عموما به بازگشايي بورس اوراق بهادار تهران و رونق آن در دهههاي 1370 و 1380 برميگردد. چراکه اين امر باعث شد بازار سرمايه نياز شديدي به کارشناسان و ويژهکاران Finance به ويژه در زمينههاي تحليلگري مالي، مشاوره سرمايهگذاري، مديريت داراييها، مديريت نقدینگی، مهندسي مالي، و مانند اينها پيدا کند. راهاندازي رشته Finance واکنش طبيعي سامانه آموزش عالي ما در پاسخ به اين نياز بود. نگارنده در اين نوشتار بر آن نيست درباره رشته Finance بحث کند؛ بلکه بر آن است تا درباره مترادف فارسي آن يعني «مديريت مالي» بحث کند.
پرسش اين است آيا «مديريت مالي» که ما آن را رسما مترادف Finance گذاردهايم مترادف يا دوقلوي فارسي مناسبي براي آن است يا اينکه با آن ناهمزاد است و خود بر حوزههاي ديگر دلالت دارد؟ اصطلاح «مديريت مالي» که بهعنوان معادل براي Finance به کار ميرود از طرفي زيرحوزه دو رشته Finance و حسابداري است؛ و از طرف ديگر بر مفهوم اصطلاحي ديگر، يعني Finance management، دلالت دارد. با اين مقدمه ميتوان نتيجه گرفت مديريت مالي (Finance management) و Finance (حالا بخوانيد تامين مالي) دو اصطلاح متفاوت هستند که بر دو مفهوم متفاوت دلالت دارند. افزون بر اين Finance يک رشته مستقل دانشگاهي و حرفهاي است. در حالي که مديريت مالي يا Finance management يک زيرحوزه يا يک کارکرد از ميان زيرحوزهها و کارکردهاي پرشمار رشتههاي Finance و حسابداري است. در اين نوشتار کوشش ميشود به اختصار به پيوند و خويشاوندي مديريت مالي و Finance يا تامين مالي پرداخته شود.
Finance يا تأمين مالي
در عرصه عمل، تامين مالي شرکتي (corporate Finance) شامل فعاليتهاي مالي و سرمايهگذاري در بازارهاي عام و خاص است. تراکنشهايي که در حوزه تامين مالي شرکتي قرار ميگيرند نوعا بر کسب و کار يا ساختار سرمايه شرکت تاثير ميگذارند. اين تراکنشهاي مالي شامل ادغام و تملک، خريد اهرمي يا مديريتي و فروش بخشها يا خطوط و سرمايهگذاري در انواع داراييهاي مالي و فيزيکي، سياستگذاري تقسيم سود و مانند اينها است. همه اين تراکنشها ميرسانند که عموما تامين مالي به کارکردهاي مالي بيروني يک سازمان تمرکز دارد.
Financial management يا مديريت مالي
مديريت مالي، چنانکه ما در حسابداري خواندهايم، آفرينش و اجراي يک سامانه مالي درونسازماني به منظور ارزشافزايي براي سهامداران با بهرهبرداري مناسب از منابع (داراييها) و تصميمسازي درست است. در عرصه دانش، مديريت مالي يکي از زيرحوزههاي دو رشته حسابداري و تامين مالي است. در عرصه عمل نيز مديريت مالي با مديريت کارکردهاي مختلف حسابداري و تامين مالي انجامپذير است. به عبارتي ديگر، هدف مديريت مالي دستيابي به اهداف مالي گوناگون از راه مديريت منابع (داراييها و ديگر منابع) به ويژه بهرهوري جريانهاي نقدي است. سه عنصر اصلي مديريت مالي عبارت است از: طرحريزي مالي، کنترل مالي، و تصميمگيري مالي. هر سه اين عناصر ميرسانند که مديريت مالي به کارکردهاي مالي درونسازماني ميپردازد. وقتي اين سه عنصر به گزارشگري نياز دارند پاي حسابداري به ميان ميآيد و اين عناصر اساسا حوزه مديريت مالي را به يکي از عرصههاي اصلي حسابداري تبديل ميسازد. ولي وقتي پاي تامين مالي و سرمايهگذاري براي رسيدن به اهداف اين سه عنصر به ميان ميآيد، آنگاه مديريت مالي به عرصهاي از Finance يا تامين مالي تبديل ميشود. به همين دليل است که مديريت مالي در هر دو رشته حسابداري و تامين مالي بهعنوان يکي از حوزهها يا دروس آموزش داده ميشود.
مديريت مالي با تعريفي که در بالا آمد اصطلاحي مترادف يا دوقلوي فارسي Finance نيست. Finance يک رشته دانشگاهي با زير حوزههاي دانشي و کارکردي متفاوت است. يکي از اين زير حوزهها مديريت مالي است که به کارکردهاي مالي درون سازمانی ميپردازد و عميقا متاثر از تامين مالي است.
مديريت مالي و تامين مالي نه تنها دوقلو نيستند، بلکه ناهمزاد هم هستند. مديريت مالي پيش از راهاندازي رشته Finance تامين مالي وجود داشته و عموما در رشته حسابداري آموزش داده ميشده است. در عرصه عمل نيز مديريت مالي يکي از کارکردهاي مالي اصلي هر سازمان انتفاعي بوده است. بنابراين، پيش از آن که تامين مالي سر از شرکتهاي سهاميانتفاعي درآورد و رسما به وظايف مقام ارشد اجرايي مالي (CFO) افزوده شود وظايف اصلي مديريت مالي وجود داشته است. در حال حاضر، مقام ارشد اجرايي مالي هر دو وظيفه مديريت مالي و تامين مالي Finance را در کنار همه کارکردهاي حسابداري و گزارشگري مالي بر عهده دارد.
رشته Finance
بحث بالا ميرساند از آن جا که مديريت مالي بر مفهومي ديگر دلالت دارد و داراي نسبت خاص و عام در مقايسه با Finance است نياز داريم از اصطلاحي ديگر مثل تامين مالي براي آن استفاده کنيم. اخيرا در بعضي نوشتهها به اين نياز توجه شده است ولي از اصطلاحي ديگر، «علوم مالي» براي ترجمه يا برابرگذاري Finance استفاده ميشود. حالا که اين نياز احساس ميشود بهتر است از برابري مناسب استفاده شود. Finance فقط يک علم است نه چند علم. ضمن اين که در نامگذاري رشتههاي دانشگاهي از «علم» در مقام بخشي از نام رشتهها استفاده نميشود. مثلا نميگوييم رشته علوم رياضي، رشته علوم دندانپزشکي يا رشته علوم حسابداري در عرصه عمل نيز اين نامگذاري پذيرفته نيست. شغل علوم مالي وجود خارجي ندارد. با اين حال، اين نامگذاري نشان ميدهد بعضي از نويسندگان يا فعالان رشته Finance نيز با معادل «مديريت مالي» براي Finance موافق نيستند و «علوم مالي» يا چيزي ديگر مثل «تامين مالي» را ترجيح ميدهند.
* امير پوريانسب - عضو انجمن حسابداران خبره ایران
منبع: دنیای اقتصاد
در حدود يک دهه، کم يا بيش، است که در کشور ما رشته finance در بعضي مدرسهها يا دانشکدههاي حسابداري، مديريت، يا کسب و کار راهاندازي شده است. اين رشته با تاخيري حدودا 45 تا 50 ساله به جمع رشتههاي دانشگاهي ما افزوده شده است.
علت اين تاخير عموما به اقتصاد و سياستهاي آموزشي ما در گذشته برميگردد. ريشههاي اصلي راهاندازي اين رشته عموما به بازگشايي بورس اوراق بهادار تهران و رونق آن در دهههاي 1370 و 1380 برميگردد. چراکه اين امر باعث شد بازار سرمايه نياز شديدي به کارشناسان و ويژهکاران Finance به ويژه در زمينههاي تحليلگري مالي، مشاوره سرمايهگذاري، مديريت داراييها، مديريت نقدینگی، مهندسي مالي، و مانند اينها پيدا کند. راهاندازي رشته Finance واکنش طبيعي سامانه آموزش عالي ما در پاسخ به اين نياز بود. نگارنده در اين نوشتار بر آن نيست درباره رشته Finance بحث کند؛ بلکه بر آن است تا درباره مترادف فارسي آن يعني «مديريت مالي» بحث کند.
پرسش اين است آيا «مديريت مالي» که ما آن را رسما مترادف Finance گذاردهايم مترادف يا دوقلوي فارسي مناسبي براي آن است يا اينکه با آن ناهمزاد است و خود بر حوزههاي ديگر دلالت دارد؟ اصطلاح «مديريت مالي» که بهعنوان معادل براي Finance به کار ميرود از طرفي زيرحوزه دو رشته Finance و حسابداري است؛ و از طرف ديگر بر مفهوم اصطلاحي ديگر، يعني Finance management، دلالت دارد. با اين مقدمه ميتوان نتيجه گرفت مديريت مالي (Finance management) و Finance (حالا بخوانيد تامين مالي) دو اصطلاح متفاوت هستند که بر دو مفهوم متفاوت دلالت دارند. افزون بر اين Finance يک رشته مستقل دانشگاهي و حرفهاي است. در حالي که مديريت مالي يا Finance management يک زيرحوزه يا يک کارکرد از ميان زيرحوزهها و کارکردهاي پرشمار رشتههاي Finance و حسابداري است. در اين نوشتار کوشش ميشود به اختصار به پيوند و خويشاوندي مديريت مالي و Finance يا تامين مالي پرداخته شود.
Finance يا تأمين مالي
در عرصه عمل، تامين مالي شرکتي (corporate Finance) شامل فعاليتهاي مالي و سرمايهگذاري در بازارهاي عام و خاص است. تراکنشهايي که در حوزه تامين مالي شرکتي قرار ميگيرند نوعا بر کسب و کار يا ساختار سرمايه شرکت تاثير ميگذارند. اين تراکنشهاي مالي شامل ادغام و تملک، خريد اهرمي يا مديريتي و فروش بخشها يا خطوط و سرمايهگذاري در انواع داراييهاي مالي و فيزيکي، سياستگذاري تقسيم سود و مانند اينها است. همه اين تراکنشها ميرسانند که عموما تامين مالي به کارکردهاي مالي بيروني يک سازمان تمرکز دارد.
Financial management يا مديريت مالي
مديريت مالي، چنانکه ما در حسابداري خواندهايم، آفرينش و اجراي يک سامانه مالي درونسازماني به منظور ارزشافزايي براي سهامداران با بهرهبرداري مناسب از منابع (داراييها) و تصميمسازي درست است. در عرصه دانش، مديريت مالي يکي از زيرحوزههاي دو رشته حسابداري و تامين مالي است. در عرصه عمل نيز مديريت مالي با مديريت کارکردهاي مختلف حسابداري و تامين مالي انجامپذير است. به عبارتي ديگر، هدف مديريت مالي دستيابي به اهداف مالي گوناگون از راه مديريت منابع (داراييها و ديگر منابع) به ويژه بهرهوري جريانهاي نقدي است. سه عنصر اصلي مديريت مالي عبارت است از: طرحريزي مالي، کنترل مالي، و تصميمگيري مالي. هر سه اين عناصر ميرسانند که مديريت مالي به کارکردهاي مالي درونسازماني ميپردازد. وقتي اين سه عنصر به گزارشگري نياز دارند پاي حسابداري به ميان ميآيد و اين عناصر اساسا حوزه مديريت مالي را به يکي از عرصههاي اصلي حسابداري تبديل ميسازد. ولي وقتي پاي تامين مالي و سرمايهگذاري براي رسيدن به اهداف اين سه عنصر به ميان ميآيد، آنگاه مديريت مالي به عرصهاي از Finance يا تامين مالي تبديل ميشود. به همين دليل است که مديريت مالي در هر دو رشته حسابداري و تامين مالي بهعنوان يکي از حوزهها يا دروس آموزش داده ميشود.
مديريت مالي با تعريفي که در بالا آمد اصطلاحي مترادف يا دوقلوي فارسي Finance نيست. Finance يک رشته دانشگاهي با زير حوزههاي دانشي و کارکردي متفاوت است. يکي از اين زير حوزهها مديريت مالي است که به کارکردهاي مالي درون سازمانی ميپردازد و عميقا متاثر از تامين مالي است.
مديريت مالي و تامين مالي نه تنها دوقلو نيستند، بلکه ناهمزاد هم هستند. مديريت مالي پيش از راهاندازي رشته Finance تامين مالي وجود داشته و عموما در رشته حسابداري آموزش داده ميشده است. در عرصه عمل نيز مديريت مالي يکي از کارکردهاي مالي اصلي هر سازمان انتفاعي بوده است. بنابراين، پيش از آن که تامين مالي سر از شرکتهاي سهاميانتفاعي درآورد و رسما به وظايف مقام ارشد اجرايي مالي (CFO) افزوده شود وظايف اصلي مديريت مالي وجود داشته است. در حال حاضر، مقام ارشد اجرايي مالي هر دو وظيفه مديريت مالي و تامين مالي Finance را در کنار همه کارکردهاي حسابداري و گزارشگري مالي بر عهده دارد.
رشته Finance
بحث بالا ميرساند از آن جا که مديريت مالي بر مفهومي ديگر دلالت دارد و داراي نسبت خاص و عام در مقايسه با Finance است نياز داريم از اصطلاحي ديگر مثل تامين مالي براي آن استفاده کنيم. اخيرا در بعضي نوشتهها به اين نياز توجه شده است ولي از اصطلاحي ديگر، «علوم مالي» براي ترجمه يا برابرگذاري Finance استفاده ميشود. حالا که اين نياز احساس ميشود بهتر است از برابري مناسب استفاده شود. Finance فقط يک علم است نه چند علم. ضمن اين که در نامگذاري رشتههاي دانشگاهي از «علم» در مقام بخشي از نام رشتهها استفاده نميشود. مثلا نميگوييم رشته علوم رياضي، رشته علوم دندانپزشکي يا رشته علوم حسابداري در عرصه عمل نيز اين نامگذاري پذيرفته نيست. شغل علوم مالي وجود خارجي ندارد. با اين حال، اين نامگذاري نشان ميدهد بعضي از نويسندگان يا فعالان رشته Finance نيز با معادل «مديريت مالي» براي Finance موافق نيستند و «علوم مالي» يا چيزي ديگر مثل «تامين مالي» را ترجيح ميدهند.
* امير پوريانسب - عضو انجمن حسابداران خبره ایران
منبع: دنیای اقتصاد
" برای حمايـت از ما، لطفاً بر روی بنرهای تبليغاتی سايت كليك نمائيد "
" اگر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد، تو خوب بودن را فراموش نکن... "
" ای کاش یاد بگیریم، برای خالی کردن خودمان؛ کسی را لبریز نکنیم... "
" تنها « زمان » است كه دوست داشتن را ثابت می كند، نه « زبان »... "
" اگر کسی خوبیهای تو را فراموش کرد، تو خوب بودن را فراموش نکن... "
" ای کاش یاد بگیریم، برای خالی کردن خودمان؛ کسی را لبریز نکنیم... "
" تنها « زمان » است كه دوست داشتن را ثابت می كند، نه « زبان »... "